۱۳۸۹ شهریور ۱۰, چهارشنبه

مجموعه گفت وگوها با فعالین چپ و کمونیست به مناسبت فرارسیدن مراسم حکومتی روز قدس(گفت وگو با حمید علی زاده)

گفت‌وگو با رفیق حمید علی‌زاده

(از نشریه‌ی مبارزه‌ی طبقاتی)


پروسه
: همان‌طور که مطلع هستید مراسم راهپیمایی روز قدس را پیشِ روی داریم. این مراسم به دستور خمینی در آخرین جمعه‌ی ماه رمضانِ هر سال توسط حکومت برگزار می‌شود. سال گذشته و در گرماگرم مبارزات حق‌طلبانه‌ی مردم ایران در اعتراض به ظلم و ستم سی ساله‌ی رژیم اسلامی که بعد از مناقشات انتخاباتی گسترده‌گیِ زیادی پیدا کرد مراسم حکومتی روز قدس به کابوسی برای حاکمیت تبدیل شد و مخالفان جمهوری‌اسلامی از این فرصت استفاده کردند و به مقابله و نبرد با عواملِ سرکوبِ حکومت پرداختند. جناح اصلاح‌طلبِ حکومت که در انتخابات ریاست‌جمهوریِ سال گذشته توسط جناح اقتدارطلب رژیم از دایره‌ی قدرت رانده شده است، رمق اندکش را به اعتراف خودشان مدیون مقاومت مردمی هستند که شجاعانه در خیابان‌ها مقابل عوامل سرکوب رژیمِ اسلامی ایستاده‌گی کردند. به همین دلیل اصلاح‌طلبان کج‌دار و مریز از مبارزات مردمی حمایت می‌کنند اما آشکارا تمایل به مصادره و کنترل جنبش به سمت اهداف مشخص و معین خودشان مشاهده می شود.
سال گذشته درباره‌ی حضور یا عدم حضور در این مراسمات که البته در جهت اعلام مخالفت با رژیم بود اختلافاتی میان نیروهای اپوزیسیون وجود داشت و به طور مشخص نیروهای چپ هم موضع گیریِ چندان روشنی نداشتند. اکنون اما مبارزات خیابانی فروکش کرده و در صورتی که اصلاح‌طلبان بخواهند برخلاف مراسم 22خرداد مردم را برای حضور در تظاهرات روز قدس دعوت بکنند به نظر می‌رسد فرصت خوبی برای شعله‌ور کردن مبارزات مردم علیه رژیم جمهوری‌اسلامی باشد. حال با این مقدمه‌ای که خدمتتان ارائه شد ما دو سوال از شما رفیق گرامی داریم:
اول اینکه با توجه به افزایش نامه‌نگاری‌ها و ابراز نظرهای برخی از اصلاح‌طلبان مبنی بر اینکه راه گفتگو با جناح رقیب هنوز باز است و همچنین واکنش‌های تعدادی از ائمه‌ی جمعه و برخی چهره های جناح راست رژیم(از جمله هیئت موتلفه) که آن‌ها هم بر گفتگو با(به قول خودشان) منحرفین از اصول نظام تاکید کرده اند، به نظر شما احتمال گفتگوی روشن‌تر و واضح‌تر بین دو این دو جناح چقدر است و آیا این تلاش‌ها نشانه‌ی ترس حاکمیت از ظهور دوباره‌ی اعتراضات خیابانی در مراسم حکومتیِ روز قدس نیست؟

حمید علی‌زاده: با سلام و با تشکر از دعوت «مبارزه طبقاتی» برای این گفتگو. پاسخ به سوال‌های مطرح شده شما نیاز به یک تحلیل عمیق و وسیع از شرایط طبقاتی و اجتمای ایران دارد. قبل از هرچیز لازمهٌ تحلیل عمیق و وسیع «زمان کافی» است، و متأسفانه در لحظه حاضر این نوشتار جامع و دقیق نیست. شما می‌توانیدبخشی از این را در مقالهُ ما «ایران: در مورد مشخصه دوره وقفه کنونی و وظایف مارکسیست‌ها» مطالعه بفرماید. در زیر سعی به پاسخ کوتاه به سوالات شما می‌کنم.
میزان اختلافات درونی همه جناح‌های رژیم در دوره‌ی اخیر به طور مداوم افزایش یافته و بالا رفته و هر روز هم بالاتر می‌رود. این روند تشدید اختلافات در بالا با اخراج رهبران جناح اصلاح‌طلب و اعلام ارتداد و انحراف‌شان تمام نشد و درون خود جناح اصول‌گرا نیز ادامه دارد. واضح‌ترین مورد آن شاید اختلافات شدید و همیشگی مجلسِ اصول‌گرا با احمدی‌نژاد است. شدیدتر از آن حتی مخالفت طیف وسیعی از اصول‌گرایانی که محافظه‌کاران سنتی‌تر هستند با احمدی‌نژاد است (مثل امثال ناطق نوری و مهمتر از آن براداران لاریجانی که اکنون دو قوه مقننه و قضائیه را در دست دارند و هر دو علنا علیه احمدی‌نژاد سخن رانده‌اند). یکی از موارد بسیار واضح و راستش مضحک شدت این اختلافات درونی هم شخص اسفندیار رحیم مشایی٬ معاون احمدی‌نژاد و پدر زنِ پسر او است. همگان در رژیم با این شخصِ‌ ماجراساز مخالفت کرده‌اند٬ از جمله خودِ خامنه‌ای٬ اما احمدی‌نژاد با قلدری جلوی آن‌ها او را برکنار نکرده که هیچ هر روز سمت‌های جدیدی هم به او می‌دهد. خلاصه این‌که میزان این شکاف‌های درونی بسیار بالا است و سران رژیم٬ و خودِ خامنه‌ای و باند او٬ می‌دانند که این به شدت رژیم را تضعیف می‌کند. در ضمن خوب می‌دانند که نمی‌شود تمام «اصطلاح‌طلبان» را٬ که بخشی عظیم از تمامی رژیم از بالا تا پایین آن هستند٬ تا ابد از گود کنار زد و حذف کرد. چنین چیزی اصلا نمی‌تواند ممکن باشد چرا که این «اصلاح‌طلبان» در واقع کسانی نبودند به جز بخش عظیمی از دم و دستگاه رژیم و تازه در جریان بحران اخیر کسانی مثل رفسنجانی و اطرافیان او٬ که جز این اصلاح‌طلبان به حساب نمی‌آمدند٬ هم به طور مستقیم و غیرمستقیم از جناح حاکم عنوان «فتنه‌چی» خورده‌اند. در نتیجه طبیعی است که رژیم تلاش کند به نوعی با بخشی از جناح مغضوب خود آشتی کند و پایان «فتنه» را اعلام کند و چنین حرکتی را بنیان ضربه‌ای به جنبش انقلابی موجود قرار دهد و اعتماد به نفس بعضی عناصر جنبش را پایین بیاورد.
باید البته فورا اضافه کنم که این برای هیئت حاکمه‌ی رژیم رویایی بیش نخواهد بود. چنان‌که در مقدمه پاسخم گفتم٬ آن‌ها حتی نمی‌توانند درون باند خامنه‌ای-احمدی‌نژاد وحدت ایجاد کنند تا چه برسد به وحدت و آشتی جدی با طیف «اصلاح‌طلبان» از رژیم رانده‌شده که خود می‌دانند هرگونه سازش‌شان با آن‌چه خود دولت کودتا نامیده‌اند خودکشی سیاسی‌شان است.
بطور کوتاه و ساده می‌شود گفت که، توازن قوا در تمام جامعه به شکلی است که هیچ باند، لایه یا طبقه ایی نمی‌تواند جایگاه خودش را درون جامعه و در دولت محکم کند.
این جنبش توده ایی بود که «توازن» و «تعادل» ظاهری ساختار جامعه را بهم زد. در این شرایط وحدت در تمام جناحها رژیم (از جمله سران اصلاح طلبان) و ایجاد کردن آرامش اجتماعی بدون تا حدی تعین کننده حل کردن سوال «قدرت» غیر ممکن است!ا
پروسه: چه اصلاح‌طلبان مردم را به حضور در مراسم روز قدس فرابخوانند و چه دوباره مصلحت‌ورزی کنند و اقدامی نکنند، با توجه به اینکه این مراسمِ حکومتی می‌تواند فرصتی برای حضور دوباره‌ی مردم در خیابان‌ها و ابراز مخالفت با نظام جمهوری‌اسلامی باشد به نظر شما موضع نیروهای مترقی و به خصوص نیروهای چپ در مورد حضور مردم در این مراسم حکومتی چه باید باشد؟

حمید علی‌زاده: در سال قبل شاهد بودیم که جنبش انقلابی از تمام مناسبت‌هایی که سنتا تظاهرات‌های خیابانی به همراه داشتند استفاده می‌کرد تا ابراز وجود میلیونی و خیابانی بکند. این از جمله در روز قدس بود. حتی شاهد بودیم بخشی از درون جنبش سبز به حرکتی هوشمندانه دست زده‌ بودند و بر خلاف شعارهای گمراه‌کننده‌ای مثل «نه غزه نه لبنان...»‌ شعارهایی می‌دانند که دفاع مشترک از مردم فلسطین علیه اشغال اسرائیل و جنبش آزادی‌خواهانه مردم ایران بود. ما آن موقع در مطلبی به عنوان «ایران:‌ انقلاب زنده است!» (http://www.facebook.com/l/939f2SJ4Hb4Bs8t-oOJTtWEoddw;www.marxist.com/iran-revolution-is-alive-081009.htm) اشاره کردیم که این حرکت هوشمندانه‌ای از سوی جنبش است که باید ستوده شود (گرچه استفاده از روزهای مرسوم برای تظاهرات جای رهبری و سازماندهی را نمی‌گیرد و دیدیم که نهایتا قطار تظاهرات‌های میلیونی در روزهای این‌چنینی در ۲۲ بهمن قطع شد)
متاسفانه شکل بروز این جنبش انقلابی در مقطع اخیر فقط به این صورت تظاهرات خیابانی بوده است وبه‌خاطرکمبود یک رهبری انقلابی نتوانسته قدم‌های فراتری بردارد.و این تظاهرات ها از طرف «رهبران» اصلاح طلب بدون هدف مشخصی٬ بدون برنامه و سازماندهی اعلام شده اند. و بدون دستیابی به کوچک‌ترین هدفی بهای سنگینی برای آن پرداخته شده است.
دقیقا به دلیل عدم وجود هدف، برنامه و سازماندهی بخش وسیعی از لایه های توده مردم موقتا از فعالیت خود را دور کرده اند. و از این پس عمدتا، قشر پیشرو همچنان در میدان باقی مانده اند.
این گرایش از دو جهت بسیار خطرناک و مضر است. اول اینکه خطر قلع و قمع قشر پیشرو از طرف حکومت افزایش پیدا می‌کند و دوم اینکه، ارتباط پیشروان با توده های مردم ضعیف‌تر می‌شود.
اگر رهبری جنبش واقعا انقلابی بود، در این لحظه اقدام به فراخوانی مردم به تظاهراتی که امکان ایزوله شدن دارد نمی‌کرد و در عوض به سازماندهی مردم در محله ها و کارخانه ها اقدام می‌کرد و تظاهرات قدس را با پایگاه با اطمینان مردم برپا می‌کرد و ریسک شکست آن را تقلیل می‌داد.
البته درلحظه کنونی، بدون تردید وظیفه انقلابی ها است که در حرکت‌های روز قدس شرکت کنیم و با حضور بی وقفه در کنارپیشروان، شانه به شانه با آن‌ها همراهی کنیم. نیروهای چپ و نیروهای کارگری٬‌ بخصوص بخش متشکل آن‌ها مثل سندیکاها و شوراهای موجود٬ باید درمیان مردم و با شعارها و خواست‌های خود و البته درجه‌ای شعارهای وسیع‌تر در این روز به میدان بیایند و سعی کنند یک حالت سازمانده به جنبش بدهند. «مرگ بر دیکتاتور» می‌تواند و باید در «روز قدس» و هر روز دیگری که جنبش مجال ابراز وجود خیابانی بیابد٬ طنین بیابد و ما پشتیبان چنین حرکاتی، البته به طور هوشمندانه هستیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر