نقد گذشته یک ضرورت جنبش چپ ایران رفقا! تلاش شما ضرورتی است انکار ناپذیر اما شما در این نقد موفق نبودید چرا که خود و منصور حکمت را از این نقد مبرا دانستید و چون او دوباره تاریخ چپ ایران را آن گونه تعریف کردید که خود می خواهید باشد نه آنگونه که هست. من در زیر نمونه از وارونه گی راخواهم آورد.و متاسفم که هنوز از خط 3 نبردید. شمابه نادرست بار دیکر در نوشته خود سهند زامبتکر نقد بورژوازی ملی در ایران خواندید و اضافه کردید "درکی که تمامی این سازمانها از تضاد جامعه داشتند تضاد خلق و امپریالیسم بود" شما ودیگران را برای اثبات این نادرستی به این اسناد که شما عمدا از ان نامی نیاوردید در صورتی که به سایر منابع اشار داشتید، رجوع می دهم. http://www.vahdatcommunisti.com/Enghelab%20sosialisti%20ya%20democratic.pdf در سال 1356 چاپ گردیده که هنور اتحاد مبارزان وجود نداشت. در کتاب "انقلاب دمکراتیک یا سوسیالیستی" اینگونه آمده است." سرمایه جهانی توانست طی یک کودتاه و یک یورش همه جانبه پس از آن،آخرین امید استقلال سرمایه داری داخلی (ملی) را مبدل به یاس کند و یا سرمایه داران رابه خود جلب نماید و یا مذمحل کند.امروز ایران از یک بورژوازی بزرگ غیروابسته یا غیر متکی به امپریالیسم نمی توان نامی برد." ولی رفقا چرا این نقد به خود را با صدای بلند نمی گوئید که شما هم چون آن بقیه انقلاب ایران را"بورژوا دمکراتیک" می دیدید. و باز در سند یادشده بالا آمده است " باید بدانیم که در دوران تدارک انقلاب سوسیالیستی هستیم و نه دروران آمادگی شرایط برای انقلاب سوسیالیستی،آنها(منصور حکمت)که چنین نمی اندیشند، آنها که شرایط را همواره آماده انقلاب می خوانند، با همین ابراز مشخص میکنند که طالب چه انقلابی هستند.انقلابی بی نام نه انقلاب سوسیالیستی." برای اطلاع از نقد جامع از نظرات رفقائی که چون رفیق مذک چهرازی "از پویائی تا سکون" را منتشر کرد به سایت زیر رجوع کنید. http://www.vahdatcommunisti.com/Naghd%20AMK.pdf
نقد گذشته یک ضرورت جنبش چپ ایران
پاسخحذفرفقا! تلاش شما ضرورتی است انکار ناپذیر اما شما در این نقد موفق نبودید چرا که خود و منصور حکمت را از این نقد مبرا دانستید و چون او دوباره تاریخ چپ ایران را آن گونه تعریف کردید که خود می خواهید باشد نه آنگونه که هست. من در زیر نمونه از وارونه گی راخواهم آورد.و متاسفم که هنوز از خط 3 نبردید.
شمابه نادرست بار دیکر در نوشته خود سهند زامبتکر نقد بورژوازی ملی در ایران خواندید و اضافه کردید "درکی که تمامی این سازمانها از تضاد جامعه داشتند
تضاد خلق و امپریالیسم بود" شما ودیگران را برای اثبات این نادرستی به این اسناد که شما عمدا از ان نامی نیاوردید در صورتی که به سایر منابع اشار داشتید، رجوع می دهم.
http://www.vahdatcommunisti.com/Enghelab%20sosialisti%20ya%20democratic.pdf
در سال 1356 چاپ گردیده که هنور اتحاد مبارزان وجود نداشت. در کتاب "انقلاب دمکراتیک یا سوسیالیستی" اینگونه آمده است." سرمایه جهانی توانست طی یک کودتاه و یک یورش همه جانبه پس از آن،آخرین امید استقلال سرمایه داری داخلی (ملی) را مبدل به یاس کند و یا سرمایه داران رابه خود جلب نماید و یا مذمحل کند.امروز ایران از یک بورژوازی بزرگ غیروابسته یا غیر متکی به امپریالیسم نمی توان نامی برد."
ولی رفقا چرا این نقد به خود را با صدای بلند نمی گوئید که شما هم چون آن بقیه انقلاب ایران را"بورژوا دمکراتیک" می دیدید. و باز در سند یادشده بالا آمده است " باید بدانیم که در دوران تدارک انقلاب سوسیالیستی هستیم و نه دروران آمادگی شرایط برای انقلاب سوسیالیستی،آنها(منصور حکمت)که چنین نمی اندیشند، آنها که شرایط را همواره آماده انقلاب می خوانند، با همین ابراز مشخص میکنند که طالب چه انقلابی هستند.انقلابی بی نام نه انقلاب سوسیالیستی." برای اطلاع از نقد جامع از نظرات رفقائی که چون رفیق مذک چهرازی "از پویائی تا سکون" را منتشر کرد به سایت زیر رجوع کنید.
http://www.vahdatcommunisti.com/Naghd%20AMK.pdf