تجربهی یک اعتصاب و چگونگیِ متلاشی شدن اتحاد کارگران
تحقیق و گِردآوری: توماج
توضیح وبلاگ: این گزارش را رفیقِ گرامی توماج برای ما ارسال کرده است. این گزارش محصول تحقیق و پرسوجوی ایشان از کارگران شرکت شهاب خودرو است که امیدوارم در آینده اطلاعات بیشتری را نیز در اختیار ما قرار دهند.با سپاس فراوان از رفیق توماج.
تاریخچــهی شرکت شهابخودرو
از نظر تاریخی، شرکت شهابخودرو یکی از قدیمیترین شرکتهای تولید و مونتاژ خودروی سنگین در ایران است که تاسیسات و دفتر مرکزی آن در زمینی به مساحت حدود 18 هکتار و زیربنای حدود 77000 متر مربع در کیلومتر 9 جاده مخصوص کرج(تهران) واقع شده است. زمینهی شکلگیری و شروع به کارِ این شرکت به همکاری با شرکت لیلاند موتور در سال 1334 جهت ساخت اتاق بار و شاسی کامیونهای اینترناش و لیلاند واقع در خیابان قزوین بر میگردد. در سال 1342 رسما" شرکت لیلاند موتورز ایران تاسیس و با زمینهی فعالیت تولید کامیون، اتوبوس و ماشینهای مخصوص با آرم لیلاند موتورز به شماره 8747 به ثبت رسید. در سال 1358 شرکت در اختیار بنیاد مستضعفان و جانبازان و سپس سازمان گسترش و نوسازیِ صنایع ایران قرار گرفت، در این سال نام شرکت به "شهاب خودرو(ایران)" تبدیل شد. و در نهایت در سال 1378 و به استناد قرارداد مورخ 24/5/78، شرکت شهاب خودرو به تملک آستان قدس رضوی در آمد
قبل از انقلاب این شرکت متعلق به شخصی به نام اسدی بوده، ایشان همان موقع درصدی از سهام را وقف کرد. پس از انقلاب ومصادرهی کارخانه مدتی در دست سازمان گسترش بوده و وقتی این سازمان خواست آنرا را بفروشد با اینکه در مناقصه، سایپا با قیمت بالا برنده شده بود شرکت را به آستان قدس رضوی دادند و اینک در حقیقت یک شرکت دولتی است ولی در عمل ملک خصوصی خاندان واعظ طبسی است.
محصولات تولیدی شرکت
شرکت شهاب خودرو با سابقه ای 43 ساله، یکی از بزرگترین شرکتهای خودروساز داخلی است که در زمینهی تولید انواع اتوبوسهای شهری (دیزلی و گازسوز)، بین شهری وماشینهای مخصوص( شامل ماشینهای آتشنشانی، آمبولانس، زبالهکِش، رولاف و ...) فعالیت مینماید.
مشتریان شرکت
مشتریان اصلی این شرکت به دو گروه داخلی و خارجی تقسیمبندی میگردند. از مهمترین مشتریان داخلی میتوان به وزارت کشور به نمایندهگی از طرف تمامی اتوبوسرانیها و سازمان پایانههای حمل ونقل کشوراشاره کرد. شرکت شهاب خودرو در زمینهی صادرات محصولاتش نیز فعالیت نموده و تاکنون توانسته است انواع مختلفی از تولیدات خود، از جمله اتوبوسهای شهری، بیابانی و ماشینهای مخصوص را به کشورهای متعددی از جمله سوریه، ترکمنستان، افغانستان، آذربایجان، لیبی و ... صادر نماید.
تامین کنندهگانِ شرکت
شرکت شهابخودرو جهت تامین قطعات مصرفیِ خود با شرکتها و کارخانجات متعدد داخلی و خارجی طرف قرارداد بوده و سعی مینماید تا با استفاده از نظام ارزیابی تامین کنندهگان نسبت به حصول اطمینان از کیفیت محصول و کسب رضایتمندی تمامیِ مشتریان خود اقدام لازم به عمل آورد. تعداد کل تامین کنندهگان داخلی حدود 200 شرکت است که بهطورِ مثال میتوان به شرکتهای فولاد مبارکه، پروفیل ساوه، شیشهی ایمنی کبیر، راحتصندلی خودرو، گروه قطعات خاور، کمپارس و رزین الیاف اشاره کرد. ضمنا شرکتهای رنوی فرانسه، فویت آلمان، دوگای اسپانیا، دایناتک آلمان و انکی کره از اصلیترین تامینکنندهگانِ خارجی میباشند.
وضعیت کارگرانِ شهاب خودرو
کار گران این مجموعه شامل سه دسته هستند:
کارگرانِ رسمی، کارگرانِ قراردادی، کارگرانِ قرارداد موقت یا پیمانکار. این سه دسته از لحاظِ کار هیچ فرقی با هم ندارند و دستهی سوم خیلی بیشتر از دیگر کارگران کار میکنند و استثمار میشوند ولی کمتر از دیگر کارگران مزد دریافت میکنند زیرا پیمانکارِ بخش خصوصی از حق کارگرانِ پیمانکار بدون هیچ زحمتی سه درصد دریافت میکند. کارگران پیمانکار در سراسر کشور جزو تحت ستم و استثمار واقع شدهترین کارگران هستند چرا که امنیت شغلی ندارند. آخر سال با آنها تسویهحساب میشود وهر زمان که بخواهند آنان را اخراج میکنند. کارگرانی که با قرارداد سفید امضا و بیست و نه روزه کار میکنند به هیچ وجه امنیت ندارند و هر لحظه ممکن است همگیشان بدون هیچ دلیلی اخراج شوند و درضمن حقوقشان نیز پرداخت نگردد.
این شرکت از قسمتهای مختلفی تشکیل شده است همچون ابزارسازی، مدلسازی، ساختِ قطعات، ساختِ بدنه، نصب موتور، نقاشی، تزئینات داخلی و کنترل قبل.
در این شرکت تنها چیزی که ارزش ندارد جان کارگر است تا جائی که مسئولین و مدیران حتا از دادن یک جفت دستکِشِ نخی و یا ماسک ضد آلودهگی و یا لباس و کفش کار نیز دریغ میکنند و هر وقت کارگران به این وضعیت اعتراض میکنند و علت را جویا میشوند، مسئولین میگویند شرکت پول ندارد !!
به عنوان مثال نقاشان این شرکت از ماسک ضد آلودهگیِ مرغوب بهرهمند نیستند و این کمبود میتواند در دراز مدت به سلامتی آنها آسیبهای جدی برساند یا برای نمونه جوشکارانِ آرگون از کمترین وسایل ایمنی هم برخوردار نمیباشند. در قوانین وزارت کار آمده کسی که با آرگون کار میکند باید لباس قرمز داشته باشد( به دلیل جلوگیری از عقیم شدن مردان) یا سالن جوشکاری باید تهویهی مطبوع داشته باشد ودرصورت نبودِ آن باید جوشکار کپسول اکسیژن با خود حمل کند. کارگران این شرکت با همان لباسی که تابستان کار میکنند در زمستان هم کار میکنند و در نتیجه در تابستان از گرما و در زمستان از سرما زجر میکشند. کارگران شهاب خودرو حتا یک بخاریِ درست و حسابی استاندارد هم ندارند و تمام بخاریها را کارگران ساختهاند وهمهگی غیر استاندارد وخطرناک هستند. جدیدا بعد از چند سال برای آنها یک اجاق گاز آوردهاند برای تهیهی چای یا صبحانه. همچنین این کارگران از استفاده از آبِ سالم هم محرومند. آب را با تانکر از شهرکهای اطراف میآورند و در یک استخر جمع میکنند و برای استفاده آنقدر به آن کُلُر میزنند که استفاده از آن میتواند مضر باشد و از این آب نمیتوانند برای حمام هم استفاده کنند. آبی که برای شستوشو نیز استفاده میکنند پر از آهک و املاح است و از تمام دوشها و یا دریچههای کولر مثل غار قندیلِ گچ آویزان است.
وضعیت غذاخوریِ این شرکت نیز دست کمی از سرویس بهداشتی و حمام آن ندارد، رستوران شرکت نیز توسط یک پیمانکارِ بخش خصوصی اداره میشود، طبیعتا هرچقدر که کیفیت غذا پایین باشد سود پیمانکار بالا میرود و او نیز در این مورد سنگ تمام میگذارد. این پیمانکار ابتدا غذای مدیران و کارمندان را جدا میکند و از غذای آنها هیچگاه به کارگران نمیدهد، جالب اینجاست که نزدیکِ پایان سال یا وقت تمدید قرارداد که میشود به هر مدیر 5 سکه بهار آزادی میدهد! با یک حساب سر انگشتی میتوان فهمید که این پیمانکارِ بخش خصوصی چه سود کلانی میکند که اینقدر هم رشوه میدهد!!! در این شرکت ده مدیر وجود دارد، اگر قیمت هر سکه را 200 هزارتومان فرض کنیم، ایشان برای باقی ماندن در بخش خصوصیِ این شرکت و تقلب در غذا پختن و خوردنِ حق کارگران هر سال حدود ده میلیون تومان رشوه میدهد. به گفتهی چند تن از کارگران یک روز که غذا(مثلا) کباب کوبیده بوده چند تن از کارگران آمده و به دیگر کارگران گفتهاند دوستان امروز غذا را نخورید، وقتی کارگران علت را جویا شدند آنها گفتهاند که ما از مقابل آشپزخانه رد میشدیم، عدهای از کارگران در آشپزخانه داشتند گوشت چرخ میکردند و دو سه نفر هم زمینِ آشپزخانه را با آب و تاید میشستند، در همین هنگام گوشت چرخ کرده که در لگن حمل میشد روی زمین که با آب و تاید شسته میشد میافتد، کارگران در این هنگام پیمانکارِ بخش خصوصی را صدا کردند و گفتند این گوشت را چکار کنیم؟ پیمانکار هم گفته که مگر من سرِ گنج نشستهام که دوباره اینهمه گوشت بخرم؟! همین را بپزید و بدهید بخورند و همان گوشت را از داخل آب و کف برداشته و به خوردِ کارگران دادهاند. درمورد سرویس بهداشتی هم که گفتن ندارد، به عنوان مثال یکی از سالنها دارای بیش از هفتاد کارگر است که برای این تعداد کارگر دو دستشوئی وجود دارد که یکی همیشه خراب و دیگری را هم هفتهای یک بار نظافت میکنند، البته درداخل شرکت یک سرویس بهداشتی مرکزی نیز وجود دارد که حدود بیست دستشوئی دارد که از این تعداد همیشه تعدادی یا چاههایشان پر شده یا شیر آبشان خراب است یا درو پیکر درست و حسابی ندارند، مایع دستشویی هم که دیگر هیچ معلوم نیست چه چیزی هست که هر کسی از آن استفاده میکند دست یا صورتش قارچ پوستی میزند!
دراین شرکت قراردادها حساب و کتاب مشخصی ندارد و بیشتر بستهگی به کارگر دارد و هرچه قدر کارگر اعتراض نکند و با کارفرما سازش کند، مدت قرارداد بالا میرود ولی حداکثر مدت قرارداد شش ماه است، اما در اکثر موارد قراردادها یکماهه است.
مقدار حقوق کارگران فنی و ساده در این شرکت در سال هشتاد و نه، سیصد و دو هزار تومان است، البته به این مبلغ حق مسکن و خواربار و ... نیز اضافه میشود که حدودا چیزی بین پنج الی سی هزار تومان است، حق تخصص را پیمانکارِ بخش خصوصی به کارگران نمیدهد و خودش بالا میکشد و اکثر کارگران را کارگر ساده معرفی میکند و کارگرانِ ماهر مانند جوشکاران و نقاشان استادکار را کارگر ساده معرفی میکند. استثمار این کارگران اینجا به پایان نمیرسد و پیمانکار بخش خصوصی از آنها حداکثر حق بیمه را کسر میکند یعنی سی و شش هزار تومان ولی حداقل بیمه را برای آنها در نظر میگیرد و کارگران ضرر کار را در زمان بازنشستهگی خواهند دید که کمترین حقوق را برای آنها درنظرخواهند گرفت و یا زمان استفاده از مرخصی استعلاجی یا بیمهی بیکاری.
کارگران این شرکت هیچگونه انجمن صنفی ندارند، فقط خانهی کارگر است که آن هم بنا به گفتهی کارگران برای مراجعه به خانه کارگر اکثرا در هنگام انتخابات مجلس میتوان وقت گرفت و با آقای محجوب ملاقات کرد و او نیز فقط گوش میکند و برای حل مشکلات وعدهی بعد از انتخابات را میدهد!! این کارگران در شرکت دو نفر نماینده دارند که اکثر کارگران حتا نام یکی از آنها را هم نمیدانند!!
مدت مرخصی کارگران شهاب خودرو دو روز در ماه است ولی طوری با آنها حساب میکنند که همیشه باید مرخصی بدون حقوق بگیرند ساعت کاری در این شرکت ازهفت صبح شروع میشود؛ حال اینکه اگر کسی دیرتر از این ساعت کارت بزند از وی مرخصی بدون حقوق کسر میشود، حتا اگر مقصر تاخیر رانندهی سرویس شرکت یا ترافیک باشد هیچ فرقی نمیکند! و از حقوق کارگران کسر میشود. از ساعت هفت الی هشت صبح وقت صبحانه است که شرکت از دادن یک لیوان آبِ جوش نیز خودداری میکند، از ساعت هشت صبح کار در شرکت آغاز میگردد تا نُه و سی دقیقه که وقت استراحت است. سپس از ساعت ده دوباره کار آغاز میشود تا ساعت دوازده که وقت ناهار و نماز است که در این زمان، یک و نیم ساعت کار تعطیل میشود. از ساعت یک و نیم بعد از ظهر دوباره کار آغاز میشود تا ساعت چهار بعد از ظهر. البته کسانی که نمیخواهند اضافه کار بایستند ساعت چهار شرکت را ترک میکنند، اضافهکاری از ساعت چهار الی شش بعد از ظهر است.
اعتصاب کارگران و چگونگیِ متلاشی شدن اتحاد کارگران
در این شرکت در سال هشتاد و نُه پس از اینکه روز کارگر و چند عید مذهبی طی شد و دریغ از کوچکترین تقدیر و پاداشی برای کارگران، اکثر کارگران تصمیم میگیرند که واکنش نشان دهند و مدیر عامل هم مثل همیشه میگوید پول نداریم ولی تعدادی از بازنشستهها با حقوق بالا دعوت به کار میشدهاند و یا دائم بعضی از مدیران در حالِ گشتوگذار و سفرهای خارجی بودهاند. پس از بحثهای زیاد در میان کارگران شرکت ابتدا قرار بر این میگذارند که زمانِ صرفِ غذا، تمامِ کارگران با گذاشتن سلفهای غذا روی زمین و کوبیدن قاشق به روی میز خواهانِ آمدن مدیرعامل به سالن غذا و صحبت با آنها و شنیدن مشکلاتِ کارگران و اعتراض آنها شود ولی با عدمِ همکاریِ بعضیها و دخالت واحد حراست این کار بینتیجه میماند، کارگران بعد از چند روز با هماهنگی با تمام قسمتها قرار بر این میگذارند که راس ساعت شش بعد از ظهر که قرار است کارگران سوار سرویس شرکت شوند، همه کارت بزنند و جلوی دفتر مدیرعامل تجمع کنند و تا گرفتن نتیجه همانجا بمانند و راس ساعت پنج و پنجاه و نُه دقیقه الله اکبر گویان به سمت دفتر مدیرعامل حرکت میکنند که ابتدا مسئولین میگویند مدیر عامل در سفر چین است و اینجا نیست ولی بعد از ده دقیقه مدیرعامل میآید(کارگران قبل از ظهر دریک انبار جمع شده، از هر سالن دو نفر نماینده انتخاب کرده و یک سری سئوال مبنی بر درخواستها و مطالباتشان و حقوقشان تهیه کرده و قرارشده بوده اگر از طرف حراست برخوردی شود و آسیبی به نمایندهها برسد فردای آن روز در جاده مخصوص کرج تجمع کنند). در ابتدا با توجه به قضیهی مبارزات کارگرانِ شرکت مینو و پیروزیشان قرار بر این میگذارند تا موضوعِ تشکیل شورای کارگری را مطرح کنند. به هرترتیب کارگران در آن روز اعلامیه تهیه میکنند و سئوالاتی نیز مطرح میکنند که خواستهایشان که عبارت بوده از:
1) تشکیل شورای کارگری
2) تبدیل قراردادهای موقت به دائم
3) پرداخت پاداش طبق فروش محصول(چیزی که در تمام شرکتهای خودروسازی به نام اکورد وجود دارد)
4) جلوگیری از بازگشت به کارِ بازنشستهها با حقوقِ بالا
5) بررسیِ وضع غذا و بهداشت شرکت
6) راه اندازی هرچه سریعتر محصولات جدید
مدیرعامل ابتدا قبول میکند و سپس قرار بر این میشود که فردا پانزده نفر به نمایندهگی از همهی کارگران در جلسهی هیات مدیره شرکت کنند. فردا صبح که قرار شد نمایندهگان برای شرکت در جلسه بروند از نفراتی که در جلسهی داخل انباری حضور داشتهاند هیچ کس نمیآید و بعد مشخص میشود که هر یک از آنها را به بهانهای دور کرده بودهاند، یکی را چون قراردادش موقت بوده، یکی را چون مدیرقسمتش از او ناراضی بوده، یکی را چون در حراست پرونده داشته و خلاصه کسانی به جلسه رفتند که جز به جیب خود به هیچ چیز فکر نمیکردند و افرادی مزدور و ضد کارگر بودند و هرچه کارفرما میگفت قبول میکردند. وقتی آنها از جلسه برگشتند اکثر پستهای خوب و اضافهکارِ دائم صدوبیست ساعته گرفتند و شورای کارگری هم به سرنوشت نمایندههای کارگری دچار شد و کسانی که عوامل مدیرعامل و حراست بودند، نمایندهی شورای کارگری شدند. ناگفته نماند که قبل از اینکه افراد منتخبِ کارگران را اخراج کنند ابتدا با حُقهبازی در یک برگه و طی صورتجلسهای برای اینکه نمایندهگانِ منتخبِ کارگران، شورایِ کارگری را تشکیل بدهند از کارگرانِ معترض امضا میگیرند و بعد از آن جریان نامِ نمایندهگان منتخب کارگران را برداشته و اسامی عوامل خود را به عنوان نمایندهگان کارگران ضمیمهی آن میکنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر